فردای خوب

تنها کلمه ای که خداوند بر جبین هر مردی نوشته، امید است. «هوگو»

فردای خوب

تنها کلمه ای که خداوند بر جبین هر مردی نوشته، امید است. «هوگو»

کودک در برابر وسایل ارتباط جمعی

 

کودک در برابر وسایل ارتباط جمعی

 

وسایل ارتباطات جمعی ، خاصه تلویزیون همچون دیگر مظاهر تکنولوژی همچون شمشیر دو لبه ای است که شناخت مزایا و معایت استفاده از آن خصوصاً برای کودکان لازم و ضروری بنظر می رسد. لذا برای شناخت بهتر کارکرد وسایل ارتباط جمعی می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

 

مزایای وسایل ارتباط جمعی :

دنیای ارتباطات الکترونیک در مقابل کودکان این نسل ، چشم اندازی تازه خلق کرده اند که برخی از خطوط اساسی آن چنین است:

 

1-    آموزش همه جایی

مفهوم همه جایی را در ترجمه ubiquity بکار برده اند و آن بدین معنی است که برخلاف اعصار پیشین تنها مدرسه یا به طور کلی سازمانهای آموزشی انحصار آموختن را در دست ندارند، بلکه آموزش در همه جای جامعه به چشم می خورد . بدینسان با ورود وسایل ارتباط جمعی، مثل تلویزیون به خانه ، در این مکان نه تنها می توان خورد و خوابید ، بلکه می توان آموخت. به همان سیاق با ورود تلویزیون به قهوه خانه نیز بعدی تازه بر این واحد اجتماعی افزوده می شود. بدین صورت که در قهوه خانه های جدید نیز می توان به همراه استراحت و دیدار دوستان، آموزشنهایی تازه یافت. پس به زعم برخی ، در عصر ارتباطات جمعی شاهد پیدایی شهر آموزش هستیم و این امر ،‌ نسل نو را در برابر واقعیتی بی نظیر در تاریخ قرار می دهد.

 

2-    آموزش غیر تجریدی

با ورود به عصر ارتباطات الکترونیک ، مخصوصاًً تلویزیون ، آموزش صرفاًً مجرد و دور از واقعیت نخواهد بود، بلکه فرآیند آموختن در واقعیت و به همراه آن صورت پذیر است. بدینسان برخلاف گذشته مثلاًً در درس جغرافیا صرفاًً با تکیه بر تخیل کودک ، نقشه جغرافیایی جهان آموخته نمی شود، بلکه با بحث از هر کشور، محصولات و مردم آن ، این امکان هست که خود آن کشور به کلاس درس بیاید. با پیدایی ویدئو کاستها این فرآیند سرعت و سهولت بیشتری می پذیرد. آنچنان که هر سازمان آموزشی می تواند خود خزانه ای از دانستنی های عینی و ملموس را در اختیار داشته باشد. این آموزش نه تنها غیر تجریدی است، بلکه عینی و در کنار و همراه واقعیت است.

 

3-    آموزش چند بعدی

در عصر ارتباطات الکترونیک ، آموزش تنها از راه انتقال دانستنی ها از طریق گوش صورت نمی پذیرد، بلکه با پیدایی خط و کتابت و سپس ابزار تصویری، می توان از چندین حس با هم در راه آموزش سود جست . دانشگاهی که این وسایل در هر خانه ایجاد می کند، کودکان را سخت مسخر می سازد و آنان را غرق در انبوهی از دانستنی ها می سازد ، بطوری که جدا ساختن اجباری کودک از تلویزیون و محدود کردن زمان تماس او با این جام جادویی یکی از مشکلات خانواده ها می باشد.

 

4-    فراغت آموزشی یا فرهنگی

چنانچه وسایل ارتباط جمعی به درستی بکار آیند و در خدمت انسانها، مخصوصاًً کودکان و نوجوانان قرار گیرند، زمان فراغت کودک از بی حاصلی به در آمده ، کارا، بارور و فرهیخته خواهد شد. بنابراین در عصر ارتباطات الکترونیک هم می توان از بروز خلاء در زمان فراغت دور ماند و هم سرگرمی هایی را در راه گذران فراغت قرارداد که جنبه فرهنگی داشته باشند. لذا وسایل آموزشی الکترونیک در تمامی ساعات و بدون محدودیت آنان را در بر می گیرد و در همه ساعات با آنان همراهند در حالیکه مدرسه تنها اندکی از سالهای حیاتشان را تسخیر می کند و آن هم در ساعاتی خاص.

 

معایب وسایل ارتباط جمعی  :

عصر ارتباطات علی رغم تمامی محسناتی که دارد کاملاًً بدون عیب نیست، جهات منفی این عصر و مشکلاتی که کودکان در تماس با آن خواهند داشت در ادامه بیان می گردد:

 

1-    کاهش حرکت

توجه وسیع و عمیق کودکان به وسایل ارتباط جمعی ، مخصوصاًً تلویزیون موجب می شود ساعتها در برابر آن بنشینند و از هرحرکتی بازمانند و این در حالی است که امروزه تمامی مربیان بر لزوم تحرک جسمی برای همه انسانها علی الخصوص کودکان به عنوان عاملی در راه تأمین سلامت تأکید دارند.

 

2-    تأثیرپذیری مفرط

وسایل ارتباط جمعی علی رغم قدرت نفوذ کننده ای که دارد ، در برابر انسانهایی که ذهن  پرداخته شده و ساخته شده دارند،‌ کمتر توان رسوخ کردن دارند، ‌زیرا شخص از مکانیسم های دفاعی خاص خود برخورداراست. این امر در مورد کودکان مصداق ندارد. ذهن کودک ساده و فاقد شبکه به هم پیوسته ای متشکل از اندیشه ها و باورهاست، هنوز رموز تحلیل عقاید، سنجش و سپس پذیرش یا طرد منطقی آنان را بازنیافته است. از این رو است که وقتی کودکان بدون هیچ پناه یا حفاظ در برابر وسایل ارتباط جمعی قرار می گیرند، سخت تأثیر پذیرند و از این جهت به سختی آسیب پذیر.

3-    تشعب در اندیشه

از زمانی که وسایل ارتباط جمعی به مرحله تعدد و تنوع پا نهاده اند و از ارائه فرهنگی یکنواخت و یکسان باز    می ایستند،‌ باز ذهن حساس کودک در برابر مسائل تازه ای قرار می گیرد. کودک تمایل بسیاری دارد تا یک توجیه برای یک واقعه بیابد،‌ و این درحالی است که در شرایط پیچیده جامعه صنعتی اصل بر تنوع عقاید است و باید هرکس خود از خلال این اندیشه ها،‌راه خود را بازیابد و کودک در این میانه سخت سرگردان می شود. او هنوز قدرت اندیشیدن و استنتاج از بین عقاید گوناگون را بازنیافته است و از اینکه در باب یک موضوع، هرکس نظری متمایز از دیگری ارائه می‌دهد ، تعجب می کند و نمی داند چه باید کرد و کدام رأی را باید طرد کرد یا پذیرفت.

 

4-    تعدی به حریم آموزش

از آنجا که وسایل ارتباط جمعی چون تلویزیون ، فراغت جذابی را با پخش فیلم و کارتون برای کودک فراهم می نماید، لذا کار اساسی مدرسه قربانی آن شده و چون کودک با اجبار به انجام تکالیف درسی می پردازد، با ذهنی مکدر با آن روبرو می شود و این در آینده می تواند موجبات اشمئزاز او را از کار درس فراهم آورد.

 

5-    اختلاط فیلم و واقعیت

معمولاًً کودک دنیای فیلم را با دنیای واقعیت یکسان می پندارد ، در صدد پیاده کردن آن در واقعیت برمی آید و گاه از این رهگذر برای خود و اطرافیانش مسائلی جبران ناپذیر می آفریند. واقعه سال 1355 در تهران این واقعیت را تایید می نماید. در آن سال کودکی با دیدن فیلمی از چتربازان و فرود آرام و زیبایشان ، چتر پدر را برداشت و خود را با آن از پشت بام به زمین انداخت. بنابراین همکاری سازمان های مرتبط در انتقال ارزشهای هماهنگ به کودک امری ضروری و اجتناب ناپذیر به نظر می رسد.